بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که میخواهیم به جایی بریم که برامون خیلی اهمیت داره و مدتهاست منتظرشیم، یا مثلا بخواهیم به مهمانی بریم که از طرف شخصی تدارک دیده شده که از جایگاه اجتماعی برخوردار باشه و دعوت خصوصی شده باشه از ما، خیلی بخودمان میرسیم؛ سعی میکنیم آداب مناسب رو دقت کنیم و لباسِ مناسب آن مجلس به تن کنیم.
حالا اگر دعوتی از طرف خداوند متعال باشه ، چکار باید بکنیم
رمضان ماه مهمانی خداست، برای اینکه لذت بیشتری در این ماه ببریم باید آداب این مهمانی بزرگ را بدانیم و لباس مناسب برتن کنیم:
خداوند متعال وقتی در قرآن کریم میخواهد از مهمانیش تعریف کند و به ما معرفی کند:
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس/بقره ۱۸۵
یعنی:
ماه رمضان، مهمانی بزرگی خداوند که هدف از این دور همی و دعوتی (هدایت همگانی و رستگاری همگان) است و محوریت این مهمانی و آنچه که غذای اصلی روح است (قرآن کریم و درک لطائف) آن است.
نکته دیگر:
هرمهمانی نیاز به لباسی مناسب به آن مجلس دارد، لباس ورود به رمضان از جنس معنویت هست:
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
إنَّ للقُلوبِ صَداءً کصَداءِ النُّحاسِ، فاجلُوها بالاستِغفارِ؛
دلها نیز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صیقل دهید. (عدّة الداعیّ؛ ص249)
لباسی که در این مهمانی بر تن جان و روح خود میکنید باید ، لباسی از نور باشد و لباس چرک و آلوده جان و دل که در ماه های دیگر با کینه و کدورت و خطا و اشتباه، سیاه شده است را میتوان با عذر خواهی از آنان که دلشان را شکسته ایم و یا از ما طلب بخشش میکنند ، ببخشیم یا بین خود و خدایمان از خطاهایمان توبه و استغفار کنیم.
پس اولا با خانه تکانی دل از کینه و کدورت ها و عفو و گذشت از دیگران.
ثانیا با استغفار و طلب بخشش از خداوند، با لباسی پر از نور و معنویت وارد رمضان شویم.
التماس دعا
راه پیدا کردن اشتباهات
خیلی وقت های دنبال این میگردیم که چطور به اشتباهات خودمون پـِی ببریم که دیگه مرتکب نشیم، تا قبل از ضررهای سختی که بهمون وارد بشه ، جلو داری کنیم؟!
این همیشه مثل یک خوره ذهن افراد رو، میخوره اما برای پیدا کردن راه این نکته، اشتباه میرویم!
سُفره معارف اهل بیت علیهم السلام بهترین راه حل ، این جور راهِ حل طلب کردن هاست:
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی نورانی چنین می فرماید:
« مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإ »
هرکس از نظرات[دیگران] استقبال کند، به اشتبهات[خود] واقف میشود.
حکمت 193 نهج البلاغة
میتونه دو معنا داشته باشه:
1- در کارهای مد نظرمون با دیگران م کنیم، نتیجه جمعی فکر کردن این میشه که نقاط ضعف و خطای افکار فردیِ ما روشن و برطرف میشود.
2- اگر عملی از ما سر زد، در مقابل منتقدان و کسانی که از بیرون عملکرد مارو نظاره میکنند، جبهه گیری نکنیم و نظرات و نکات آنهارا با آغوش باز بپذیریم تا اینکه خطاهایمان گرفته شود.
به امید اینکه، اولا: اشتباه نداشته باشیم؛ دوما: اگه هستند کـَم باشند؛ سوما: اگر اشتباه داشتیم، اون رو بپذیریم نه اینکه انکارش کنیم.
من الله توفیق
مرحوم شیخ طبرسی از بزرگان علمای شیعه در کتاب شریف «اعلام الورى بأعلام الهدى» جلد اول صفحه 294 چنین نقل میکند:
وممّا یدلّ أیضاً على عصمتها
و از آنچه که میتوان عصمت و معصوم بودن آن بانوی جلیله حضرت زهرای مرضیه را اثبات کرد:
قول النبیّ صلی الله علیه و آله فیها : «إنّها بضعة منّی یؤذینی ما آذاها»
فاطمه پاره تن من است و هرکس اورا آزار بدهد مرا آزار داده است.
صحیح مسلم 4 : 1903 | 9 ، سنن الترمذی 5 : 698 | 3869 ، مسند أحمد 4 : 5 ، مستدرک الحاکم 3 : 159 ، تذکرة الخواص : 279 ، ونحوه فی : صحیح البخاری 5 : 26 ، مصابیح السنة للبغوی 4 : 185 | 4799.
وقوله صلی الله علیه و آله : «من آذى فاطمة فقد آذانی ، ومن آذانی فقد آذى الله عزّ وجل»
تفسیر القمی 2 : 196 ، علل الشرائع : 186 ، دلائل الامامة للطبری : 45 ، کشف الغمة 1 : 466
نمیخوام بحث طولانی بشه، همینقدر بگم که هرکس در اون زمان بود و الان هم دنبال رو اون، نامردان بی دین میدوه باید یه نگاهی بندازه ببینه آیا واقعا زهرا شناس نبودن ؟؟
یا
چون میشناختن، که اگر حکومت خاندان پیامبر جاری بشه، همچون زباله ای به زباله دان خواهند افتاد و باطن پلیدشان همچون ظاهر خبیثشان اشکار میشود ؟؟
لذا نامرد تو نامه ای که به معاویه نوشت، اینطور گفت:
فبهبل أقسم والأصنام والأوثان واللات والعزى ما جحدها عمر مذ عبدها! ولا عبد للکعبة ربا! ولا صدق لمحمد قولا ، ولا ألقى السلام إلا للحیلة علیه
متن همه رو ترجمه نکنم، فقط بخشی رو خودتون بخونید:
به «هـُبَل، بـُت معروف بت پرستان» قسم میخورم و مابقی بت های و لات و عزی، که عمر بن خطاب هیچگاه آنان را رها نکردم و و هیچگاه محمد را تصدیق نکردم و ایمان نیاوردم!!،
حتى أتیت دار علی وفاطمة وابنیهما الحسن والحسین وابنتیهما زینب وأم کلثوم ، والأمة المدعوة بفضة ، ومعی خالد بن ولید وقنفذ مولى أبی بکر ومن صحب من خواصنا
آمدم به درب خانه علی و فاطمه و حسنین و زینبین و خادمه شان که فضه صدایش میزدند، و نام همراهان ملعون تر از خودش را میبرد.
فخرجت فاطمة فوقفت من وراء الباب ، فقالت : أیها الضالون المکذبون! ما ذا تقولون؟ وأی شیء تریدون؟. فقلت : یا فاطمة!. فقالت فاطمة : ما تشاء یا عمر؟!.
حضرت فاطمه به پشت درب آمدند، و چنین به من گفتند: ای گمراهان و دورغگویان! از چه میگوئید ؟.
فضربت فاطمة یدیها من الباب تمنعنی من فتحه فرمته فتصعب علی فضربت کفیها بالسوط فألمها ، فسمعت لها زفیرا وبکاء ، فکدت أن ألین وأنقلب عن الباب فذکرت أحقاد علی وولوعه فی دماء صنادید العرب ، وکید محمد وسحره ، فرکلت الباب وقد ألصقت أحشاءها بالباب تترسه.
فاطمه دستان خود را پشت درب قرار داد و مانع ورود ماشده بود، و این مانع شدن او بر من سخت آمد و دستان او را با شلاق زدم و به درد آمد دستانش، پس شنیدم صدای ناله و گریه اورا، دلم درحال به رحم آمدن بود که کینه و حسد از علی در دلم به یادم آمد، پس درب را با یک پای خود فشار دادم و دِل و . را به درب چسباندم
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسی جلد : 30 صفحه : 288-294
خدایا فاطمـــیه
به امید حـِس های خــــــوب
من الله توفیق
علمی که بدنبالش هستیم چیه؟
امروزه هرکسی بیشتر سرش تو کتاب باشه رو چی خطاب میکنیم ؟
عالـِم و آگاه !
و همه شروع میکنیم به: بَه بَه گفتن و تعریف از آقا و خانم فلانی، آیا کارمون درسته ؟!
بعضی ها بلافاصله میگویند:
نفرمائید، ایشون فلان مقدار کتاب را خوانده اند! فلان مقدار پایان نامه و مقاله دارند! فلان مقدار حفظ هستند!
حالا که توجه کردیم به عملکرد خودمون، باید بگیم که ما: علم رو به سیاهی های توی کتابها، معنی کردیم.
و اینجور معنی کردن یکی از بزرگترین خیانت هایی است که به اول خودمان و بعد به همه ی دوست داران علم و دانش کرده ایم، چرا که به آنها این رو یاد میدهیم:
اگر همانند یک دستگاه کُـپی هرچه در کتابها نوشته شده، در ذهن ثبت کنی اسم تو را : عالم و آگاه صدا خواهند زد!!
درحالیکه: اگه این حرف ذره ای درست بود [که علم: فقط سیاهی های کتابها است] دیگر معنی نداشت که خداوند در قرآنش بگوید:
وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ١١٤ / طه
ای پیغمبر بگو : پروردگارا علم مرا زیاد نما.
عجب!
مگر شما نگفتید که علم فقط حفظ کردن این سیاهی های کتاب است؟! پس چرا خدا میگوید : بگو من علمت را زیاد کنم ؟!
مگه خودم نمیتوانم حفظ کنم با حافظه قوی که قبلا خدا به من داده یا توانایی هایی که در تقویت حافظه کسب کرده ام، حفظ کنم و دیگه چه نیازی به خداست که او بخواهد علم من را زیاد کند ؟!
نکته و تمام حرف در این است که :
علم، سیاهی کتاب نیست بلکه برعکس : علم نور است
الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء (مصباح الشریعه،ص16)
علم نور است که باید خدا در دل انسان قرار بدهد و کاری به حفظ سیاهی کتاب ها ندارد
گرچه این حفظ و فعالیت زمینه است برای بخشیدن علم و نور حقیقی علم از سوی خداست.
نمونه کسانی که مکتب نرفته و بدون هیچ حفظ مطلبی صاحب علم شده اند بسیار است:
همچون : رجبعلی خیاط و دیگران که بسیار اند.
#استاد_مجتبی
تَک خوری نکن ، ضرر داره . !!
یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند، شما اول برای کناریتان بر میدارید، دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید .
دقت کنید، تا زمانی که برای دیگران برمیدارید سبد مقابل شما می ماند . ولی حالا تصور کنید:
همان اول برای خود بردارید، میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد .
نعمتهای خدا نیز اینطور است ،
با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید .!
" زندگی کردن با استانداردهای خدا بسیار زیبا خواهد بود . "
اگه بدنبال دلیل برای این حرف میگردی به این روایت، دقت کن تا متوجه بشی، سبد رو باید جلوی خودت نگه داری:
امام صادق (علیهالسلام): إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ وَ إِذَا دَعَا لِنَفْسِهِ کَانَتْ لَهُ وَاحِدَةٌ فَمِائَةُ أَلْفٍ مَضْمُونَةٌ خَیْرٌ مِنْ وَاحِدَةٍ لَا یُدْرَى یُسْتَجَابُ لَهُ أَمْ لَا.
من لا یحضره الفقیه ، الناشر: جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، نویسنده : الشیخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 212
اگر شخصی پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندایی می آید که: برای تو صدهزار برابر مثل او است. این در حالی است که اگر برای خودش دعا می کرد، فقط به اندازه همان یک دعایش به او داده می شد.
حال بنگرید که صدهزار تا که تضمین شده است، بهتر است یا آن یکی که معلوم نیست مستجاب شود یا نه!
#استاد_مجتبی
به نقل از یکی از بزرگان+کلام استاد واستناد روایی.
دوستان عزیز ارسال نکته و نظراتتان فراموش نشود!!
بسم الله الرحمن الرحیم
امروزه براى اظهار علاقه، کلمات:
(رفیق، دوست، مُخلصیم، آقایی، خیلی مردی/خانمی ،هم شهرى و هم وطن و. بکار میرود)؛
امّا اسلام کلمه برادر را بکار برده که عمیقترین واژه هاست.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ ۚ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ . (حجرات/۱۰)
این آیه، رابطهى مؤمنان (افراد جامعه را) با یکدیگر را همچون رابطه ى دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتى نهفته است، از جمله:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله:
الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ یَقْضِی بَعْضُهُمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ فَبِقْضَاءِ بَعْضِهِمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ یَقْضِی اللَّهُ حَوَائِجَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
مؤمنان برادرند و برخی از آنها نیازهای برخی دیگر را برآورده میسازند و به همین خاطر است که خداوند در روز قیامت نیازهای آنها را برطرف میسازد. [امالی شیخ مفید، ص150 / https://b2n.ir/14539 ]
حالا منظور از برادری چیست؟
یعنی، پشتوانه و بازوی یکدیگر بودن برای امور خیر و صحیح [نـَه هرکاری!!] که پایین ترین مرحله این همراهی زمانی است که حریص باشیم در یاری رساند به دیگری و بالاترین مرحله هم زمانیست که هیچگونه چشم داشتی نسبت به جبران این خوبی ها و انجام و ظیفه ها از طرف مقابلمان نداشته باشیم.
سؤالی دیگر، نیاز های ما و حاجت و خواسته های ما در روز قیامت چیست؟
اگر این سوال رو بتوانیم پاسخ بدهیمً، آن وقت است که ارزش برادری را در این دنیا خواهیم فهمید.
نیاز های روزمره و زندگی دنیای ما چیا هستن ؟
هدایت و همفکری ، حمایت های همه جانبه ، دستگیری اجتماعی ، کمک مالی در مشکلات زندگی ، و هزار و یک نیاز دیگر . که هریک از ما بهتر میداند و میتواند متذکر بشود.
اما آیا روزی که پرونده اعمال مارو به دستمان میدهند، بازهم این نیاز ها و خواسته ها را داریم ؟؟
روزی که همه درب ها به روی انسان بسته است و توان انجام هیچ فعالیتی را ندارد و تمام امیـــد و چشم انسان به دست بخشش و رحمت خداوند است.
روزی که انسان خواهان گذشت و مغفرت الهی است
روزی که از خدا میخواهیم : بضاعت کم و ترازوی کم خیرات و کارهای نیک ما را سنگین نماید و گـــِـران بِخـَرد.
روزی که میخواهیم از خداوند که : شــُـتر دیدی ، ندیــدی را تحقق ببخشد و از خطاهای ما چشم پوشی کند .
همه اینها، نیاز ها و خواسته ها و حاجت هر انسانی در روز قیامت است که از خداوند میخواهد
آیا، راه پاسخ مثبت گرفتن این درخواست ها رو که اشاره شد، درست طـِی میکنیم یا خــِیر . ؟؟
و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین
وقتی بدیها با یک نگاه از بین میروند .
همۀ ما دوست داریم پاک باشیم. به همین دلیل همۀ ما عیبهایمان را قایم میکنیم. مامان خودت باش. مامان اصلاً اینجوری نیست که سعی بکند کثیفکاری لباس بچه را نبیند. میبرد قشنگ تمیزش میکند و یک پارچ عطر هم نمیخواهد، ماشاءالله خودش بچه معطر است. مامان خودت باش. یک درد بزرگ این است که بدیها گوشه و کنار دل انسان قایم میشوند! چرا؟ چون انسان از بدیها بدش میآید! سعی میکند آنها را نبیند! به جای اینکه سعی کند آنها را نداشته باشد، سعی میکند آنها را نبیند. نه آقا ما پاک میکنیم. حالا پاک کردن چون سخت است، بعد انسان هم عجله دارد میگوید فعلاً قایم کنم. و بعد دیگر قایم میشود دیگر.
و .
دریافت با کیفیت (پایین(8 مگابایت) | متوسط(39مگابایت) | بالا (59 مگابایت)
باهم خـَطِ فکـری سیدالشهداء
و
بِینـش دینی و تربیـتی ایشان را بشناسیـم
در حدیثی پرامون «اهمیت و بزرگی ارزش مباحث اخلاقی» از توصیه ها و نکاتی که أمیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به فرزند گرامیشان چنین آمده است که فرمود:
« إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ مَحَاسِنَ اَلْأَخْلاَقِ وُصْلَةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِبَادِهِ، فَیَجِبُ أَحَدَکُمْ أَنْ یَتَمَسَّکَ بِخُلُقٍ مُتَّصِلٍ بِاللَّهِ تَعَالَى؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد» نزهة الناظر وتنبیه الخاطر /الحُلوانی، حسین بن نصر /صفحه : 52
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی مکان پذیر نیست!
بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می سازد.
امام حسین(علیه السلام)، از جمله مربیان آسمانى است که پیروى واقعى از سیره عملى و اخلاقى آن حضرت، سعادت فرد و جامعه را تضمین مى نماید و آنان را به سجایاى اخلاقى و فضایل انسانى مىرساند.
رسول خدا, اثر اجتماعى و نقش تربیتى امام حسین(علیه السلام) را به «چراغ هدایت و کشتى نجات» تعبیر نموده، مى فرماید:
«انّ الحسین مصباح الهدى وسفینة النجاة؛[1] همانا «حسین» چراغ هدایت، و کشتى نجات است».
ماجرای و داستانی را که به بیان این جمله بسیار بزرگ پیغمبر اکرم در وصف حضرت سید الشهداء، ختم شد را از منابع اهل سنّت، که ابراهیم بن محمد بن مؤید جُوینی شافعی باشد صاحب کتاب فرائد السمطین از علمای اهل سنت است نقل کنم:
روزى امام حسین(علیه السلام)در دوران کودکى به حضور جدش پیامبر اعظم, شرفیاب شد. آن حضرت با دیدن سیدالشهداء فرمود: «مرحبا بک یا ابا عبدالله، یا زین السماوات والارض؛ خوش آمدى اى حسین! اى زینت آسمانها و زمین!»
«اُبىّ بن کعب» که کنار حضرت نشسته بود، گفت: ای رسول خدا! غیر از تو کسى هست که زینت آسمانها و زمین باشد؟ (چگونه حسین را اینگونه صدا مىزنى؟) پیغمبر فرمود:
«یا اُبىّ! والذى بعثنى بالحق نبیّا، انّ الحسین بن علىّ، فى السّماء، اکبر منه فى الارض، وانّه المکتوب على یمین العرش: انّه مصباح الهدى وسفینة النجاة وامام غیر وهن؛ اى اُبىّ! سوگند به خدا که مرا به حق پیامبر فرستاده، جایگاه حسین در آسمانها بیش از زمین است! در سمت راستِ عرش خدا نوشته شده: حسین چراغ هدایت، و کشتى نجات، و پیشواى بىلغزش است».
چنانکه خود آن حضرت درنامه ای که در جواب، نامه های کوفیان فرستاند و در آن نامه حضرت مسلم بن عقیل (سلام الله علیه) را بعنوان سفیر خود معرفی کردند چنین فرمودند: «اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی، وتُطیعُوا اَمْرى، اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ؛ [تاریخ الطبری الطبری، ابن جریر جلد : 4 صفحه : 266] اگر سخنان مرا بپذیرید و گفته هایم را عمل کنید، شما را به راه رشد و خوشبختى هدایت مىنمایم»
خداوندا! توفیق پیروى واقعى از امام حسین(علیه السلام) را به همه ما مرحمت فرما، مگر ما در این دنیا بدنبال چیزی هستیم ؟؟! آیا بدنبال چیزی غیر از هدایت شدن به راه خوشبختی و رسیدن به سعادت هستیم ؟!
الان که با این مقدمه به اینجا رسیدیم که از نسخه های شفابخش سیدالشهداء (علیه السلام) بهره مند شویم، باید دید که حضرت چه چیزی را برای ما تجویز کرده اند:
امام حسین (علیه السلام): لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ یُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَیِّرَهُ ؛ [الأمالى،طوسى، ص55]
بر هیچ چشم مؤمنى روا نیست که ببیند خدا نافرمانى مى شود و چشم خود را فرو بندد، مگر آن که آن وضع را تغییر دهد.
چقدر اطراف مارا اطاعات خداگرفته است؟ چقدر اطراف ما را معصیت و نافرمانی خدا پُرکرده است؟!
اگر دو رو بر ما معصیت است که خدابدادمان برسد که در چه فضایی داریم تنفس میکنیم!
اگر نـَه خیر، الحمدلله در جَـوّ و فضایی سالم زندگی میکنیم، لکن بعضاً اطرافیان ما یا خودمان کارهایی انجام میدهیم که خلاف دستورات و موازین شرعی است، اگر حضرت سیدالشهداء بودند آیا از کنار این رفتار ما به سادگی عبور میکردند یا برخوردی درخور عمل ما میکردند؟!
اگر مؤمن واقعا ایمان با دِل و جانش گِره خورده است و واقعا عاشق و مُحِب سیدالشهداست باید دِل حضرت را بدست بیاورد، وگرنه هرسال خود آقا لطف و مرحمت میکنند من رو سیاه رو میخرند و صدقه سری شما خوبان وارد مجالسِ اشک و روضه خودشان میکنند، هرسال بیایم و بگویم: آقا ببخش، آقا اشتباه کردم! چیزی درست میشود ؟؟ کـِی میخواهم به خودم بیایم و سـَرِ قول و قراری که با آقا می بندم بایستم ؟
[1] - عن أبی عبد اللّه الحسین - علیه السلام - [أنّه] قال: أتیت [یوما] جدّی رسول اللّه - صلّى اللّه علیه و آله-، فرأیت ابیّ بن کعب جالسا عنده، فقال جدّی: مرحبا بک یا زین السماوات و الأرض! فقال ابیّ: یا رسول اللّه! و هل أحد سواک زین السماوات و الأرض؟ فقال النبی - صلّى اللّه علیه و آله - یا ابیّ بن کعب و الّذی بعثنی بالحقّ نبیّا، إنّ الحسین بن علیّ فی السماوات، أعظم ممّا هو فی الأرض و اسمه مکتوب عن یمین العرش: إنّ الحسین مصباح الهدى و سفینة النجاة. ثم إنّ النبیّ - صلّى اللّه علیه و آله - أخذ بید الحسین - علیه السلام-، و قال: أیّها الناس! هذا الحسین بن علیّ ألا فاعرفوه، و فضّلوه کما فضّله اللّه عزّ و جلّ، فو اللّه لجدّه على اللّه أکرم من جدّ یوسف بن یعقوب، هذا الحسین جدّه فی الجنّة، (و جدّته فی الجنّة) ، و امّه فی الجنّة، و أبوه فی الجنّة، و أخوه فی الجنّة، و عمّه فی الجنّة، و عمّته فی الجنّة، و خاله فی الجنّة، و خالته فی الجنّة، و محبّوهم فی الجنّة، [و محبّو محبّیهم فی الجنة] . مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر , جلد 4 , صفحه 51
دیگر چهطور باید به ما بگویند که «مهم است»؟!
اساساً در شاد بودن به شادی اهلبیت علیهم السلام ثواب بیشتری هست تا در غمگین شدن به مظلومیت اهلبیتعلیهم السلام؛ چون رنج اهلبیتعلیهم السلامدیده میشود و اگر کسی عقلش به دیدهاش باشد مظلومیت اهلبیتعلیهم السلامرا لمس میکند، متأثر میشود و تأثر خودش را نشان میدهد اما نمیتواند فرح و سرور جایگاهی مثل عید غدیر را ببیند. شاد شدن به شادی اهلبیتعلیهم السلامدشوارتر است تا غمگین شدن در عزای اهلبیتعلیهم السلام.
در روایت میفرماید: مؤمنین در عید غدیر مورد عفو و بخشش و مغفرت و رحمت قرار میگیرند، بیش از ماه مبارک رمضان و شب عید فطر-شب عید فطری که هر کسی در ماه رمضان بخشیده نشده باشد در شب عید فطر بخشیده میشود-و بیش از تمام طول سال.(فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ؛ تهذیبالاحکام/6/24)
میفرماید: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد تا وقتی گناه کبیرهای انجام نداده اگر از دنیا برود «مات شهیدا!» (فَمَنْ تَزَیَّنَ لِیَوْمِ الْغَدِیرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا صَغِیرَةً أَوْ کَبِیرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَائِکَةً یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَى قَابِلِ مِثْلِ ذَلِکَ الْیَوْمِ فَإِنْ مَات مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ عَاشَ عَاشَ سَعِیدا؛ اقبالالاعمال/1/464) در عید غدیر شما هر کاری از ثواب انجام میدهید، ثواب هشتاد ماه عبادت را به شما میدهند! در روز عید غدیر هر بِرّی، هر قدمی برای برادران دینی برداشته شود «لا تُعدّ و لا تُحصی» است.
امام صادقعلیه السلامدر روایتی میفرماید: اطعام به مؤمنین مانند اطعام همۀ انبیاء و صدیقین است! (وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِین؛ اقبالالاعمال/1/465)
خود امیرالمؤمنین علیعلیه السلام در یک عید غدیری که در روز جمعهای بود، سخنرانی کردند و بعد مؤمنین را جمع کردند به خانۀ امام حسن مجتبیعلیه السلام بردند، هم مؤمنین را اطعام کردند و هم به آنها هدیه دادند. (ثُمَّ أَخَذَ ص فِی خُطْبَتِهِ الْجُمُعَةِ وَ جَعَلَ صَلَاتَهُ جُمُعَةً صَلَاةَ عِیدٍ وَ انْصَرَفَ بِوُلْدِهِ وَ شِیعَتِهِ إِلَى مَنْزِلِ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع بِمَا أَعَدَّ لَهُ مِنْ طَعَامِهِ وَ انْصَرَفَ غَنِیُّهُمْ وَ فَقِیرُهُمْ بِرِفْدِهِ إِلَى عِیَالِه؛ اقبالالاعمال/1/464) امام رضاعلیه السلامسنتشان این بود که عید غدیر هر کسی به خانۀ ایشان میآمد او را برای شام، نگه میداشت و وقتی میخواست برود، به او هدایای متنوعی-از انگشتر تا پارچه تا هدایای مختلف-میداد تا برای بچههایش ببرد.
امیرالمؤمنین علیعلیه السلام در سخنرانی خود، به مؤمنین سفارش میکرد که وقتی از اینجا رفتید، بروید به خانوادههایتان رسیدگی کنید-مثلاً-بروید بهترین غذا را برای خانوادۀ خودتان تهیه کنید. (عُودُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ بَعْدَ انْقِضَاءِ مَجْمَعِکُمْ بِالتَّوْسِعَةِ عَلَى عِیَالِکُمْ؛ اقبالالاعمال/1/463)
عید غدیر را خیلی عجیب گرامی میداشتند. امام صادقعلیه السلاممیفرماید: غدیر در آسمانها شناختهشدهتر و مشهورتر از زمین است (قَالَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ؛ تهذیب الاحکام/6/25) فرشتهها گناه نمیکنند، کجا تضمین میشود گناه نکنند؟ عید غدیر در قصری که در آسمان بالا برای جشن غدیر تعبیه شده است. آنها غدیر را بهتر میشناسند تا ما! آنها میدانند هستیشان به عید غدیر بسته است.
هر یک درهمی که شما در راه خدا صدقه بدهی، انفاق کنی یا صله بدهی-در روزهای عادی-دهبرابر حساب میشود، اما روز عید غدیر اگر این کار را انجام دهی، دویست هزار برابر برایتان حساب میشود! (فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَتَیْ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ اقبالالاعمال/1/463)
میفرماید: «أَیْنَ مَا کُنْتَ فَاحْضُرْ یَوْمَ الْغَدِیرِ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع»(تهذیبالاحکام/6/24) هر کجا بودی یک کاری کن عید غدیر نجف اشرف در حرم امیرالمؤمنینعلیه السلامباشی.
در روز عید غدیر خدا چهکار میکند؟
«فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً» خدا گناه شصت سال را میبخشد «وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ»(تهذیبالاحکام/6/24) و خدا در روز عید غدیر دوبرابر شب قدر، دو برابر شب عید فطر، دوبرابر ماه مبارک رمضان، از آتش جهنم نجات میدهد.
در این روز دستور داده شده که مؤمنین با هم مصافحه کنند، دست بدهند، روبوسی کنند. در آخر این روایت دوتا کلمه است که میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ عَرَفَ النَّاسُ فَضْلَ هَذَا الْیَوْمِ بِحَقِیقَتِهِ لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ فِی کُلِّ یَوْمٍ عَشْرَ مَرَّات»(تهذیبالاحکام/6/24) اگر مردم فضل این روز را به حقیقتش درک کنند، ملائکه-نه فقط در روز عید غدیر بلکه- در طول سال هر روز ده مرتبه با آنها مصافحه میکنند!
دست علیبنابیطالبعلیه السلام را بالا گرفت و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» بعد آمد نشست. حالا مردم حتی برای یک دقیقه ایستادن در آنجا زیر آفتاب هم داشتند چانه میزدند! اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه بیایید یکییکی با علیبنابیطالبعلیه السلام دست بدهید و بیعت کنید. گفتند: «آقا جمعیت زیاد است؛ سه روز طول میکشد تا این جمعیت بخواهد یکییکی دست بدهد!» حضرت فرمود: ما مینشینیم تا همه بیایند و دست بدهند، میخواهم ببینم.
گفتند: «خانمها چی؟ خانمها که نمیتوانند دست بدهند.» حضرت فرمود: یک ظرف آب بیاورید علیعلیه السلام دست به آن ظرف آب میزند، خانمها هم دستشان را بزنند.
دیگر چهطور باید به ما بگویند که «مهم است»؟!
درباره این سایت